لذت راه دور
یکی هست تو همین دور و برا از صبح تا عصر آهنگ های قدیمی پخش می کنه با صدا بلند
انگار می خواد یادمون بندازه لذت ها رو
یکی هست تو همین دور و برا از صبح تا عصر آهنگ های قدیمی پخش می کنه با صدا بلند
انگار می خواد یادمون بندازه لذت ها رو
در بهار به بهار باورشان رسید و سبز سبز جاودانه شد. ibrahimgökçek بعد از شکستن اعتصاب روزه مرگ و رسیدن به اهداف اعتصاب روزه مرگ، مرگ را در آغوش کشید.
ته نوشت: بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
غمگین ام زیاد
Qurp yorum یک گروه موسیقی قدیمی بیست ساله است که حدود چهار صد شکایت قانونی ازش شده و انگ کمونیستی و جدایی طلبی و همکاری با گروهکهای تروریستی به این گروه زده شده بود و چند نفر از اعضا گروه به کشور دیگر پناهنده شده و چند نفر در زندان و سه نفر برای اثبات حقانیت و آزادی باقی اعضا و اجازه کنسرت گذاشتن روزه مرگ گرفتند.
Helin bolek بعد از گذشت 288 روز از زوزه مرگ میمیرد.
Mustafa kocak بعد از گذشت297 روز از روزه مرگ میمیرد.
و من هر روز عکس های Ibrahim gokcek را نگاه می کردم و نوازششان می کردم و دلم طاقت خبر رفتنش را نداشت.
تا امروز بعد از323 روز با پذیرفتن شروط گروه این مرد روزه مرگش را شکست و او هست و هزار هزار کلمه یا شاید سکوت دارد برای رفتن رفقایش برای ماندنش و باوری را که زندگی کرده است.
ستایشش می کنم.
ته نوشت: امیدم این است جبر حکومتی هیچ جغرافیایی مرگ را نصیب آزاد اندیشان و آزادی خواهان نکند.
توی غم شناور بودم که صدای گارمون و کسی که سلطان قلبها ست را می خواند رو شنفتم. بدو کمی پول برداشتم تا دیر نشده برسونم دست کسایی که تو این روزای قرنطینه شَنُفتنی به آدمها هدیه میدن .
پول رو که بهشون دادم و براشون آرزو شادی کردم برگشتم خونه
یکهو یه صدا بلند با گارمون پشت درمون خوند سلام بر عشق
سلام بر عشق
سلام بر عشق
سلام ای عشق ...
این که بر اساس عقیده و باورت قدم بگذاری در مسیر "مرگ خودخواسته" و تا آخرین نفس از مسیری که انتهایش مرگ است برنگردی و یکه و تنها طعنه بزنی به ایدئولوژی غلط حکومتت و به خاطر آرمانت و آزادی لبخند بزنی به مرگ حکایت غریبی است.
بعد سیصد روز ibrahimgökçek با چشمانی باز و با لبخند به استقبال مرگ رفت.
در این خاک، جغرافیای خاورمیانه صدای فریادِ آزادی را با مرگ و خفقان و اعتصاب زندگی می کنیم.
و
بدتر آن که صدای این مرگ و خفقان و اعتصاب به گوش کسی نمی رسد.
شاید در آینده بعد گذشتن روزها و سالها در تاریخ بنویسند که انسانهای زیادی بی آنکه صدایشان را کسی بشنوند، به استقبال مرگ رفتند یا زنده مانی را در گوشه گوشه خانه یا زندان ها سپری کردند.
صفحات شخصی و نوشتار های شخصی حاصل دیدگاه پدیدار شناختی خود فرد است
اما ماحصل گفتگوهای پیش آمده منحصرا اخلاق گرا، غیر جانبدارانه، حق مدار نیست.
چون هر انسان برگرفته از دنیا پدیدار شناختی اش، خودش را بر حق میداند و در بحث و جدل ها نباید منتظر نتیجه اخلاق گریانه بود.
در راستا پست قبل و صحبت ها باید یاد آور شوم، در دایره جغرافیایی زندگی می کنیم که تعریفی از آزادی و رفاه اجتماعی در آن وجود ندارد و حتی راهی برای رسیدن به آن.
بین ملت و دولت کانالی برای ارتباط نتیجه بخش وجود ندارد و همین سبب می شود مردم رنج دیده و ناامید و دچار خفقان از ابزار خود"جان" خود استفاده می کنند تا فریاد خود را به گوش دنیا و مردم برسانند.
به عنوان مثال در تونس فردی خودش را به آتش می کشد و جریان نه چندان موفق بهار عربی راه می افتد.در سودان مبارزات مردمی با تلفات دولت را تغییر می دهند.در مصر در یک روز هشتصد پنجاه نفر قتل عام می شوند، در لیبی و بحرین جنبش هایی صورت میگیرد و جنگ خونین سوریه پا برجاست همانند بحران یمن و الجزایر و سودان..
دور نرویم کشور خودمان و خفقان و سرکوب و خون و گلوله و موشک و ....
حال کسی روزه مرگ را انتخاب می کندو با جانش به مبارزه برای حق و باورش می رود (سوای وابستکی به هر گروه و ایدولوژی) و ما هیچ حواسمان نیست میان کلمات و نقدها و جر و بحث ها جان انسان ی گرفته می شود.
چون همین جغرافیا به ما یاد داده حرف بزنیم و عمل نکنیم.
برای من این چشمهای خالی از زندگی و این تن سرد و صدای که در حافظه ام شناور است، در این جهان پُر از حرف و تحلیل ، سوای هر ایدولوژی ستایش برانگیز است.
کسی که حرف نزد و عمل کرد و خودش و راهش و هنرش را باور داشت
به این امید که تغییری حاصل شود .
صد سال بعد از دختری می نویسند که بعد دویست و هشتاد و هشت روز اعتصاب غذا با چشمان باز به استقبال مرگ رفت و ایمان داشت که انسان آزاد است.
صد سال بعد در تاریخ نگاری از خاورمیانه می نویسند سرزمینی که به عمد صدا و فریاد و کمک خواهی مردمش شنیده نمی شد استثمار و فقر و مرگ و کشتار ویژگی این خاک بود و ایدلوژی های حک شده در ذهن و پیش داوری ها و یک بعدی بودن ها برای کسب قدرت یا حس قدرت و اشراف بر واقعیات نه چندان واقعی مهمتر از جان و نفس انسان بود.
گروپ یوروم (Grup Yorum) یک گروه موسیقی ترکیهای است که برای ترانههای سیاسیشان شهرت دارند.
علت اعتصاب غذا یا روزه مرگ دو نفر از اعضا درخواست آنها برای بسته شدن پرونده قضایی اعضا گروه ، جلوگیری از حمله عامدانه پلیس به مرکز فرهنکی شان، خارج کردن نام اعضا از لیست سیاه دولت اردوغان و اجازه برگذاری کنسرت است.
آهنگ میرزا کوچک خان را گوش می دهیم، تاریخ جنگل را می خوانیم و دل مان می لرزد برای آن خاک و میرزا و همرزمانش ...