من را سیل برده
تو افغان ستان سیل می آد
سیصد نفر میمیرند
تومشهد سیل می آد
هشت نفر میمیرند
تو خونه من/ ما سیل اشک میاد
و
فقط من می میرم
تو افغان ستان سیل می آد
سیصد نفر میمیرند
تومشهد سیل می آد
هشت نفر میمیرند
تو خونه من/ ما سیل اشک میاد
و
فقط من می میرم
میشینی روزاتو مرور میکنی کلافه میشی از تصمیم های طولانی از اینکه تمام سالها اونی که تو جاده بوده و محل زندگیشان تغییر داده خودت بودی . از این که قدرتمند این داستان مثل بقیه داستانها گذشته باز خودت بودی .
خوب دلیل نداره وقتی از کوتاهی کسی ضربه بخوری هی پا رو پا بندازی و قدرتشم که داری.
بلند شو راهتو برو ....
با لوزه های چرکی و ورم کرده و دو تا پرده گوش ملتهب و ریه کم میاره از هوا
فقط میشه خوند نفس کشیدن سخته.
نه ماه بعد چهل ساله ام
زندگی الآنم رو با توناژ رنگی قهوه ای و صدای مدام کارتون پپا یا بیلیپفی دوست ندارم
گاهی از همراهی پدر استعفا میدم
و با تمام وجودم یک فرار و عاشقانگی مثل فیلم Lost in Translation لازممم.
شاه نشین هم باشی روزی مثل اشک از چشم می افتی
صبح دیدم اسمس دارم جواب دادم و از حس آم گفتم بعد در خواست جواب کردم و جوابش ویرون کننده بود.
این روزها شیمی مغزم بهم ریخته هر کلمه و تندی ویرونی به بار میاره که تا سه روز باید دور خودم بچرخم .