موسیقی
بی موسیقی زندگی کامل نبود .
آهنگ میرزا کوچک خان را گوش می دهیم، تاریخ جنگل را می خوانیم و دل مان می لرزد برای آن خاک و میرزا و همرزمانش ...
از این اخلاقش خیلی خوشم می اومد، بلد بود وقتی دمغم با موسیقی های مورد علاقه ام حالمو جا بیاره .
می دونم روزای پیش رو کلی کار دارم، دو تا کلاس زبان، درسهای پایه و رسیدگی به مامان و بابا و بازی با آبرنگ و از ازکتاب های نخوانده نگویم که باید خوانده شود و ....وسط این هیاهو و بدو بدو می توانم سازم رو کوک کنم و برگردم و در کوبه قلبو بزنم ؟
و باز آنجا که علیرضا قربانی می خواند:
تو نه خوابی
نه خیالی
نه تمنای محالی
نه ز دیروز و نه فردا نه ز افسانه نه رویا
رویای منی
خواب منی
درد دل بیداری من
تو حسرت پنهان شده در خنده و در زاری من
شاهین نجفی در مورد میوزیک شادوماد میگه : یک نوارنده یا همون مطرب دعوت شده برای مطربی به مجلس عروسی. از قضا عروس معشوق پیشین نوازنده بوده.
شاهین نجفی درادامه صحبتهاش میگه این آهنگ برام یه تراژدی سیاه بود. این قطعه و اهنگ به شدت برام سیاه است
این میوزیک یه سادگی سیاه دارد
و بخوام این آهنگ شادوماد را توصیف کنم چیزی جز ناکامی نمی بینم .