این روزهای عجیب
يكشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۰۰ ب.ظ
یه طورایی شدم
بابا ناخوش ه از بس بدنش استخونی شده زود دچار زخم بستر میشه و ضعیف شده.
یه مدت باورم این بود خدایا نگذار شرایط بدتر شه خودت دستشو بگیر و راحتش کن
اما
الان ه میگم بابای من حتی اگه یه روز بره من نخواهم گفت راحت شد
چون دارم تمام تلاشمو میکنم راحت راحت باشه و این دوره بهبودی زخم ها رو رد کنه مثل روزهای قبل زخم باز با هم خواهیم خندید و درد رو پس می زنیم و رو مبل کنار تختش با هم قهوه می خوریم .
- ۹۹/۰۵/۰۵