فعل نکو
آدمی دچار حیرت می شود. تصمیمی گرفتم از زبان انسانها اشارت میرسد که فعل نکو ست.
یا خدا
آدمی دچار حیرت می شود. تصمیمی گرفتم از زبان انسانها اشارت میرسد که فعل نکو ست.
یا خدا
من گفته بودم حاضر نیستم یه روز بیشتر زندگیمو به پای کسی بسوزونم، چه برسه به سال ها ...
یه عکس از خودمون گذاشتم تو یه گوشه از موبایل که جای عکسه. زل زدیم به هم و از ته دل می خندیم و می خندیم.
خیر سرم
سیگار کشیدن تو کافه دخترونه پسرونه شده.
به جهنم پسرا سرطان ریه بگیرید!!!
از این اخلاقش خیلی خوشم می اومد، بلد بود وقتی دمغم با موسیقی های مورد علاقه ام حالمو جا بیاره .
یه زمانی انقدر باورش داشتم، انقدر مطمئن بودم هست که رسما به همه می گفتم بعد او کسی در زندگی ام نخواهد بود. تا اوضاع بهم ریخت پلان ها بد چیده شد من موندم و کارهائی که از پسشون بر نمی آمدم یا انتظاراتی که نمی توانستم برآورده کنم.منم دیگه اون آدم خوبه نبودم چون انتظاراتم برآورده نمی شد . تا آزادم کرد با نه گفتن های من.
اما
هنوز این قاعده رو بلد نشدم وقتی انگشت اتهام سمتت می گیرن سر کارهای کرده و نکرده شون یعنی میخوان فرافکنی کنن و اشتباهاتشون و کارهای نکرده شون رو بندازن گردن یه سوم شخص و کی بهتر از اونی ه که باید حذف شه از زندگی شون.
.
همون قدر که نوزاد رشدش سریع هست دو چندان آن افراد مبتلا به آلزایمر یا دمانس حالشان رو به وخامت میرود.
بابا دیگه به سختی قرص هاشو می تونه قورت بده و من خشکم زده و حتی از خودم نمی پرسم چه کنم .
من به خاطر یکی و ترسش وبلاگ چندین سالمو حذف کردم . از ما گفتن نکنید این کار رو چون اونی که از کلماتت میترسه یه روز از بودن خودش و مسئولیت هاش میترسه.
می دونم روزای پیش رو کلی کار دارم، دو تا کلاس زبان، درسهای پایه و رسیدگی به مامان و بابا و بازی با آبرنگ و از ازکتاب های نخوانده نگویم که باید خوانده شود و ....وسط این هیاهو و بدو بدو می توانم سازم رو کوک کنم و برگردم و در کوبه قلبو بزنم ؟