احساس هیچ
احساس هیچ کس بودن رو دارم
خیلی روز است که سعی کردم یا بهتر است بگویم سعی کردیم همدیگر را فراموش کنیم.
من از پسش برآمدم
درست یا غلط زندگی جدیدم رو شروع کردم. زندگی که واهی نیست واقعی واقعی است همه حرف ها و اشارت ها و قول هایش.
مانده خودم که به سامان برسانم خودم را رویاهایم، کارم،سوادم و خیلی چیزهای دیگر را ....
همون جور که همیشه عروسا رو از مادر شوهر و خواهر شوهر می ترسوندند که دهنتو آسفالت می کنه باید سیاست رفتاری داشته باشی الان باید از خواهر و شوهر خواهرت بگی که از زندگی محو و نابودت می کنن.
تمام.
این را باید ثبت می کردم : حرف مادر را و آن نفس عمیق او را ...
لبخند مهمانم است.
امروز اکثر ساعت های روز رو خوابیدم انگار که خسته راه های دور باشم و از همه مهتر دنبال راه فراری از دنیا بیدارها بودم. دنیایی پریشان، فقیر، طلبکار، عاشق، پر از غربت، ابتذال، قضاوت، ندیدن و نشنیدنت.
کاش میگذاشتند یک روز کامل بخوابم و خستگی در کنم.
هیچ وقت نپاش، اشکی نشو دل من طاقت نمی آره و با این دست های بسته نمی تونم کاری کنم.
باید قوی بود.
ته نوشت: دوستت دارم زیاد
کنسرت دیشب با من بخوان علی رضا قربانی حکایت لحظه های خوب برای گوش هایمان، چشمهایمان و قلب های مان و فریادمان بود و به عنوان یک فمنیست از تک خوانی خواننده زن لذت بردم و خوب میدانم موسیقی این خاک انحصاراً در اختیار مردان است و این ممنوعیت صدای زن، سلیقه ای بر پایه استدلال عرفی، فرهنگی، دینی بعد از استیلای انقلاب اسلامی است. در کشوری که بهائی به موجودیت زن داده نمی شود و زن جنس دومی ارائه دهنده خدمات است، هنر او هم سرکوب می گردد.
ابژه ای که از زن ایرانی ساخته شده قدرتمند بودن و صاحب سبک بودن در تخصصش و زندگی اجتماعی با استانداردهای بالا را از او گرفته و به خیال مردان و زنان زن ستیز، پستو خانه برای زنان، مقدس ترین جا برای حفظ کرامت انسانی این موجود ظریف و بی اراده و بی هنرِ جنس دومی است .
به هر صورت دیشب عالی بود و تک خوان زن، همراه کنسرتی فوق العاده و فضا سازی خوب دلی از ما برد .
در امتداد صحبت ها بایستی دستی تکان بدهم برای ارکستر فلارمونیک تبریز و امیدوار باشم و آرزو کنم از این باج دهی و باج گیری هنری دوری کند .
فکر نمی کردم یک روز با حجم وجودی ام بلرزم و روی زانوهایم چمباتمه بزنم ، بترسم، به ناله و گریه بیفتم و نتوانم هیچ چیز را مدیریت کنم و دستانم خالی شود و مدام زمزمه کنم: دوریت آزمون تلخ زنده بگوری!