دومین روز بیمارستان
این دومین صبح ه تو بیمارستانم و چشمام برا خواب دو دو میزنه. همه چی خوب ه مشکل افت فشار ناگهانی باباست.
ته نوشت: نمی دونم زوزه سگه که شبیه صدای جغده یا خود جغده که داره آواز می خونه اما خیلی دل نشین ه صداش تو تاریک روشنی هوا .
این دومین صبح ه تو بیمارستانم و چشمام برا خواب دو دو میزنه. همه چی خوب ه مشکل افت فشار ناگهانی باباست.
ته نوشت: نمی دونم زوزه سگه که شبیه صدای جغده یا خود جغده که داره آواز می خونه اما خیلی دل نشین ه صداش تو تاریک روشنی هوا .
اصلن کار آسونی نیست با تمام قلب و روحت خودتو به جریان طبیعت بسپری و تسلیم باشی .
مانی گفتنی
دعاش کن
گفتم چی
گفت بگو خدایا بابا دست خیلی آ رو گرفته تو هم دستشو بگیر .
و پدر خوب بود و هوشیار با تمام وجودم بغلش کردم. میدونم دیگه اون بابای قبلی رو نخواهم داشت اما امروز خنده هاش و چشم های لبه کجش و گرمای بودنش تمام ناامیدی ام رو امید کرد .
های عشق ....
بابا رو دیدم هوشیار نبود سرمو گذاشتم رو سینه اش یکهو گرمی دستشو رو پشتم حس کردم.
عشق من
می خواهید مرا دیوانه کنید، مرا بچپانید وسط خانه ای که رگه های سیاه و سپید دارد.
می خواهید خودم خودم را بکشم مرا بچپانید توی خانه ای که دکوراسیون خانه نارنجی و قهوه ای است.
رنگ
رنگ
رنگ برایم مهم است.
همانقدر که بی نظمی برایم مهم نیست.
امروز یه بنده خدایی روز زن و مادر رو بهم تبریک گفت تو اینستا گرام منم در جوابش به زنش و مادرش تبریک گفتم جمله یه جور فحش ناموسی شد! هر کاری کردم جمعش کنم نشد که نشد.
تجرد یا حتی ازدواج می تونه هم دردسر باشه هم خوش بیاری.
هیچ وقت نتونستم از برف لذت ببرم چون معتقدم زمستون فصل ثروتمنداس.
همیشه تو زمستون وقتی خیلی آ خوشحالند بابت این دونه های سپید رقصان پس ذهنم آدمهای بی لباس و خونه های بی امکانات شلتاق می کنه و فرصت لذت رو از من می گیره .