دو هفته پیش
چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۴۰۴، ۱۲:۴۲ ب.ظ
آبان است
دو هفته پیش جراحی شدم.
تو اتاق ریکاوری از درد می لرزیدم و به پرستار گفتم می تونم گریه کنم و گفت البته و من به زور دو سه قطره اشک ریختم.
همون شب از بیمارستان مرخص شم
نیمه هوشیار و دردناک
امروز راه می روم . خیالم راحت است که آرماتور بندی پام خوب و درسته و با اعتماد به پام راه می رم .
بلی لنگ می زنم .
اما
هر روز با هم چالش داریم این روزها روی نوک پا راه رفتن را تمرین می کنم .
گذشت تا جراحی بعدی ...
گذشت و خوب گذشت .
خوب از هر جهت
از بابت مهارت دکتر جراحم
از بابت روحیه شادانم
از اینکه فاجعه ای روحی و جسمی می توانست باشد اما نشد، نگذاشتم که بشود.