بوس ماهی

آخرین مطالب

۴۳ مطلب با موضوع «زن» ثبت شده است

لالایی

يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۴۵ ق.ظ

 

 

مادر برای اَهورا لالایی می خونه، سوای صدای خوب و آهنگینش یه غمی تو دل این لالایی آش هست که من سی و شش ساله رو تسلیم میکنه.

دل افسردگی ما ایرانیا شاید گره خوره به این نواهای فولکلور زیبا و آهنگین و غمگین .

 

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

آسیب

شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ۰۸:۵۸ ق.ظ

 

صبح ها که با درد بدن از رختخواب جدا می شم . تو کوچکترین حرکات انگشتام درد کش میاد تو تنم . موقع رانندگی مچم قدرت چرخوندن فرمون رو نداره و خیلی لحظات دردناک واقعی دیگه، بهم ثابت کرده بیماری بابا علاوه بر مشکلات روحی و روانی که بهم تحمیل کرده، علاوه بر اینکه تمام برنامه های زندگیمو از من گرفته. سلامتی تنم رو هم از من گرفته . 

و من چقدر از درد بیزارم چون آستانه تحمل دردم پائینه  ....

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

با من چی کار داری آخه

جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۱:۳۴ ب.ظ

 

 

امروز یه بنده خدایی روز زن و مادر رو بهم تبریک گفت تو اینستا گرام منم در جوابش به زنش و مادرش تبریک گفتم جمله یه جور فحش ناموسی شد! هر کاری کردم جمعش کنم نشد که نشد.

​​​​​​

 

  • شیرین مهرنیا

همسر خوب مادر ناخوب

سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۸، ۱۰:۵۳ ق.ظ

 

 

می خواهد نشان همسر خوب بودن را بر سینه بزند، بزند اشکالی ندارد 

اما باید یادش نرود مادر خوبی نبوده و نیست .

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

بی اجازه شوهر جایی نمیروی

سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۸، ۱۰:۵۲ ق.ظ

 

 

دیشب شبیه کابوس بود، چهار زن که می گفتند شاید شوهرش اجازه نمیدهد که بیاید و خودشان را مثال می زدند.

قلبم نمی دانم می تپید یا نه 

اما خون در مغزم با فشار جریان داشت و فریاد می زدم مگر می شود ؟ 

هر چهار زن تائید میکردند .

 

 

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

گم شدنم آرزوست

پنجشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۰۸ ق.ظ

 

 

و تو نمی دانی گم شدن با بار معنایی دور شدن از هر چه آشناست و پناه گرفتن در کنجی و فکر کردن و فکر کردن و فکر کردن جوری که خیال کنی تا جواب سوالهایت را پیدا نکنی تا ابد گم شده آن گم شده با بار معنایی دور شدن از هر آنچه آشناست هستی.

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

ترسناک

سه شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۸، ۰۶:۲۴ ب.ظ

 

 

گاهی خواب می بینم تو ساحل وایستادم و یه چیز دور داره دریا و من رو به سمت خودش می کشه.

موج ها بر عکس می چرخن سمت دریا 

شن ها 

و من که پر از ترس و مقاوتم ....

​​​​​و

آب همه چیز رو با خودش داره در خودش محو می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

باور من و مامان

سه شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۸، ۱۰:۳۴ ق.ظ

 

 

​​​​حال پدر انقدر بد بود که نفس مان حبس شده بود. دیشب که یکی از اقوام تماس گرفت برای حال و احوال پرسی، مادر اعتراف کرد امیدش رو از دست داده. 

نگاهش که کردم انگار یک چیز مشترک بین ما بود که دلمان را می لرزاند.

پناه بر خدا ...

 

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

بچه ها را نیازارید

پنجشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۸، ۰۸:۵۱ ب.ظ

 

 

از وقتی اهورا به دنیا آمده یک تغییرات هورمونی و فکری در من ایجاد شده و نمی توانم تصویر درد و ناراحتی و مرگ کودکی را به دوس بکشم . بی دلیل نبود از اون بخش اومدم بیرون.

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

تنها

سه شنبه, ۷ آبان ۱۳۹۸، ۰۵:۰۰ ب.ظ

 

انسان تنهاست هر چند منکرش است .

 

 

​​​​​​

  • شیرین مهرنیا