بوس ماهی

آخرین مطالب

۲۹ مطلب با موضوع «کتاب خونه» ثبت شده است

سیمین بهبهانی تاریخ شفاهی ...

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۵۹ ق.ظ

 

+درست یا غلط می گویند شاعر روحیه کودکی اش را حفظ می کند.

 

+حاجی آن جا رو کرد به من گفت چند سالته؟ گفتم شصت سال -آ« وقت را می گویم- رو کرد به منشی و گفت: این شصت سالشه؟ وقتی می گویند شلاق بخور! می گه شصت سال. وقتی می گن شوهر بکن می گه شانزده سال ...

 

+

مادر من با این که زن روشنفکری بود و مدافع حقوق زنان بود در واقع در زندگی خیلی حقش از بین رفت و تضییع شد. میدانید، به سبب همان مرد سالاری که در ایران است. همین شوهر دوم مادر دو تا زن دیگر گرفت بعد از ازدواج با مادر من و عجیب این است که هر چه برادرها اصرار کردند که مادر من جدا شود و ظلاق بگیرد، گفت طلاق نمی گیرم و تا آخر عمرش هم تقریبا روابط محترمانه با شوهرش داشت و صمیمانه. اما دیگر روابط زناشوئی نداشتند.

 

+جزو سنت های بد ایرانی هاست که روابط خانوادکی و روابط خاص را به دیگران تسری می دهند.

 

+هیچ ظلمی را از هیچ مردی قبول نکردم و معتقدم تا حالا هیچ مردی به من ظلمی نکرده.

 

+نیما از آن دسته از شاعرانی بود که در زمان حیاتش خیلی کم تظاهر بود. واقعا یک جور شهید راه ادبیات نو. البته خودش جایی گفته بود که من صدای کف زدن مردم آینده را، اکنون می شنوم.

 

+هر وقت پسرم اشعار اخوان را می خواند، من زار میزدم و گریه می کردم. گریه تاثر و غم نبود. گریه از تاثیر شدید شعر بر اعصابم بود و پسرم همیشه به من می گوید: « تو شعر را با اشکت می سنجی!» می گویم نه، اشک من آ« جا در اثر غم بیرون نمی آید،در اثر تاثیری است که بر اعصابم می گذارد.

 

+من هیچ گاه از تروریسم خوشم نیامده بود. برای این که همیشه در بمب گذاری عده ای کشته می شوند که هیچ گناهی ندارند.
پش از انقلاب طرف آمد توی چشمم دستمال کشید تا ببیند سرمه کشیده ام یا نه؟

 

+ در مصائب آدمی بیش تر به همدیگر نزدیک می شود.

 

 

تاریخ شفاهی ادبیات ایران معاصر
سیمین بهبهانی

 

 

 

 


 

 

  • شیرین مهرنیا

از روزگار رفته حکایت

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۴۳ ق.ظ

 

 

+مادر می گفت مشهدی اصغر، با این زن شلخته تنبل چه جور می سازی؟ بابا فقط می گفت حیف از شماست خانم جان. یعنی چرا به زنم ناسزا و بد گفتید، یا شاید، شما مگر فضول من هستید.

 

+ آن وقت ها وقتی چای دم می کردند از برگ های ریز نو دمیده نارنج -جوش- می ریختند وی قوری برای خوش بویی.

 

+زجر دارترین انتقام عفو است.

 

+ای بابا ما را دیگر نمی خواهند. گفتم کی گفته؟ کی ترا نمی خواهد؟ کی گفته؟ گفت بابا وقتی پیر شدی از نگاه می فهمی.

 

+این ها اگر پول ندارند یا مقام ندارند معنیش بی بته گیشان نیست. دایی گفت: بی بتگی نه به بی مقامی است نه بی پولی؛ فرق است بین آن که نمی خواهد با آن که می خواهد اما بی عرضه است.

 

+ مادر گفت زرین بگو رقیه بیاید سفره را زیاد کند. در خانه هیچ وقت نمی گفتند سفره را ورچین ، یا جمع کن، ببر، بردار.

 

یک داستان از ابراهیم گلستان
از روزگار رفته حکایت 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

آخرین چریک

يكشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۴۵ ق.ظ

 

کتاب فرمانده مسعود نوشته ژیلا بنی یعقوب را دوباره خوانی می کنم به خاطر یک جمع بندی در حیطه جنگ افشار کابل و همه بغض و حب ام به این مرد که تکرار ناشدنی است .

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

می دونستید شعرهای

شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۳:۲۴ ب.ظ

 

می دونستید شعر های  "ما گل های خندانیم ..."  یا "من یار مهربانم و ..." یا "ما کودکانیم شیرین زبانیم و..." و خیلی از شعرهای آشنای بچه گی ما کار عباس یمینی شریف هست؟


ته نوشت: ارجاعات کتاب ها موقع خواندن کتاب پیر منو در میاره اما همیشه به جاهای خوب می رسم.




 


 

  • شیرین مهرنیا

انقده کتاب و شعر

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۰۲ ب.ظ

 

 

انقده کتاب و شعر خوندم مغزم داره می پوکه !
قرنطینه لطف کرده سرانه مطالعه شخص منو به حالت انفجاری بالا برده.




 

  • شیرین مهرنیا

حق حضانت برای تو

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۰۰ ب.ظ

 

 

حق حضانت برای تو ... درد زایمان برای من ...
نام خانوادگی برای تو ...
زحمت خانواده برای من ... سند خانه برای تو ...
بیگاری خانه برای من ... چهار عقد برای تو ...
حسرت عشق برای من ... هزار صیغه برای تو ...
حکم سنگسار برای من ... هوس برای تو ...
عفاف برای من ...
این بود ازادی و برابری حقوق برای زن و مرد. . . زنها حق اعتراض . . .!!!ندارند
ارام بمیر بانو که حتی عکست را پس از مردن
برروی اگهی ترحیمت نمیزنند!!!!

ﺳﯿﻤﯿﻦ ﺑﻬﺒﻬﺎنی

 

 




 

  • شیرین مهرنیا

در های کارخانه ها

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۵۲ ب.ظ

 

 

از گفته های سیمون دوبوار وام می گیرم :
"درهای کارخانه‌ها، اداره‌ها و دانشکده‌ها را به روی زنان باز می‌کنند، ولی هم‌چنان بر این عقیده‌اند که ازدواج برای زنان محترمانه‌ترین کسب و کار است" چه به عنوان مدیر موفقی یک شرکت چه به عنوان استاد دانشگاه چه پزشک معلم و ...و .... زمانی که ازدواج نکنی و همسری نداشته باشی گویی هویت فردی نداری

و تا زنان این جامعه ورای هویتی که بر اساس ازدواج بر آن ها تحمیل می شود به فکر خود سازی نباشند به فکر وانهادگی و بلوغ فردی نباشند.



 

 

  • شیرین مهرنیا

تصرف عدوانی دو

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۴۸ ق.ظ

 

 

کتاب تصرف عدوانی رو به هر کسی برای خواندن پیشنهاد نمی دهم.
اما
اگر فردی در رابطه باشد و در رابطه اش سر در گم از نبود و چرایی بعضی چیزها باشد، جزو کتاب هایی است که حتمن به آن فرد پیشنهادش می دهم تا بخواند.
کتابی که شخصیت های کتاب خود را عاقله زن یا عاقله مردی می دانند که زن اسیر تعبیر و عشق و انتظار است و مرد اسیرهر چه پیش آید خوش آید.
مرد عاشق زن نیست و زن عاشق مرد است.
کسی در بی تفاوتی محض زندگی می کند و دیگری را علنا می پیچاند و دیگری از وسواس و تعبیرو انتظار فرو پاشیده .
توهم عشق
توهم رابطه
انتظار برآورده نشده
مثل گیر کردن در باتلاق است
و
قطعا رابطه انسانی و عاشقانه چیزی جز این است و هر جا به این نقطه رسید باید گذاشت و رفت.
هر جا حرمت فردی در یک رابطه زیر سوال رود آنجا باید گذاشت و رفت.

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

عمران صالحی، تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران

سه شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۱۸ ب.ظ

 

 

+به نظرم «صمد» کم لطفی کرد. حقیقت این است که حق این آدم ضایع شده. آن موقعی که هیچ کس درزمینه ادبیات کودکان وجود نداشت، او شروع کننده داستان های کودکان بود. ما در واقع با کارهای « یمینی شریف» بزرگ شده ایم. هم در زمینه داستان و هم شعر. به نظر من باید از این آدم تجلیل و حقش ادا شود.

به نظر من بعضی تفکرات سیاسی «صمد» قابل دفاع نیست. با همه حرمتی که برای صمد قائلم، این را می گویم. مثلا اینکه او بالای یکی از داستان هایش می نویسد: «بچه هایی که با ماشین شخصی به مدرسه میروند؛ حق ندارند این داستان را بخوانند». واقعا این حرف چه معنایی دارد. نمی دانم صمد اگر حالا زنده بود چه فکر می کرد. به هر حال هم صمد احتیاج به نقادی دارد و هم یمینی شریف احتیاج به اعاده حیثیت.

 

+خیلی غصه ام می شود که بچه های امروز ما نمی توانند بچگی کنند. همان طور که جوان های ما نمی توانند جوانی کمند.

 

 

 

​​​​​​

  • شیرین مهرنیا

فرمانده مسعود سه

دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۳۸ ق.ظ

 


+آقای ژنرال صبور آیا واقعن درست شنیدم؟ شما می گویید مسعود در ابتدا از حرکتطالبان استقبال کرد؟ آیا مطمئن هستید؟ 

بله کا ملا مطمئن هستم.مسعود می گفت اگر این حرکت اصالتا افغانی باشد من در برابرآن حرفی ندارم. می گفت هنوز اجازه نداده ایم که یک نفر یا یک گروه در جایی از کره زمین یک حکومت اسلامی بسازد، ما متاسفانه جغرافیای اسلامی زیادی داریم اما حکومت اسلامی به معنای حقیقی در هیچ جایی چه عربستان و چه ایران و چه افغانستان و پاکستان وجود ندارد.

 

+ همیشه امریکا از دمکراسی حرف می زند و خود را حامی و موسس دمکراسی میداند اما من آن را فقطدر محدوده جغرافیایی خودش قبول دارم و از خاک خودخارج می شود بسیار ظالم می شود.

 

+جایی در دور دست جنگ جاری بود و همزمان صدای انغجارها هر از گاهی می آمد و گفت « کل این عملیات ( بعد کتاب را بالا گرفت و ادامه داد) از خاطر این ادبیات است»

 

 

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا