بوس ماهی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

از عشق می ترسید

جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۰۹ ق.ظ

 

از عشق می‌ترسید و گفت از عشق می‌ترسی و رفت

 

شعر از افشین یداللهی

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

عروس مادر شوهری

پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۲۴ ق.ظ

 

فرشته خواب مادر شوهرش (قزلار خانوم) رو دیده و از خوشحالی حالش یه جورای خوب ه

همچین روابط عروس و مادرشوهری داشتن که همو خیلی دوس می داشتن.

 

 

  • شیرین مهرنیا

زخم موذی

چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۰۵ ب.ظ

 

بااُ ما رو ببخش به خاطر همه کوتاهی هامون ...

من مغرور به خودم که بابا درگیر زخم بستر نشده دو روز بود خونابه میدیدم و نمی فهمیدم چیه تا یه زخم  موذی ریز عمیق پیدا کردم.

طفلک بابا رو انقدر این ور و اونور کردم سر شب با این اکسیژن پائین و تن رنجور که پُر از عذابم.

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

تخت بابا

چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۳۱ ق.ظ

 

قبلنا صبح زود که بیدار می شدم می آمدم بالا سر تخت بابا که بکش کنار با هم بخوابیم.

یا وقتی دلتنگ بودم و بی پناه حتی بابا اگه خونه نبود میرفتم رو تختش می خوابیدم و خودمو می سپردم به جای تنش.

الان که رو تخت بیمارستانی وسط اتاق پذیرایی بستری ه من چتر شدم رو تختش انگار تنها نقطه امن دنیاست این دو متر مربع.

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

شنل قرمزی

چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۲۸ ق.ظ

 

حکایت زندگی ما شبیه داستان شنل قرمزی شارل پرو شده.

شنل قرمزی خونه ما خودشو تسلیم گرگ ه میدان کرده تا زودتر خودش و مادر بزرگش ( منظور خانواده ) رو ببلعه.

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

خاکستری

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ۰۱:۳۳ ب.ظ

 

من تو روابطم یا سیاه سیاهم یا سفید سفید 

خاکستری بودن و بی خیالی تو روابط مهم زندگیم جایی نداره .

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

درد جسمی

يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۴:۰۸ ب.ظ

 

اول فکر میکردم درد مفاصلم بد ترین درد جسمی این روزهایم هست تا انگشت کوچک پایم ترک خورد و آی و وای ام یکی شد اما امروز موقع خرید وقتی کل دست چپم در چهار انگشت و یک انگشت شصت خلاصه شد که حرکت دادنش مساوی شد با گریه وسط سوپر فهمیدم خودم را داغان کرده ام انقدر که خوب شدن این بدن کلی زمان می برد.

 

 

 

​​​​​

  • شیرین مهرنیا

بستنی زعفرونی میهن

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۳۸ ب.ظ

 

نه آب قطع شد و نه برای تعمیر ماشین ظرفشویی آمدند با بابا بستنی زعفرانی میهن سق می زنیم و الکی شکا خنده در می آوریم .

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

سانسور

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۲۲ ق.ظ

 

صاحب این وبلاگ این روزها خیلی حرف ها و اتفاقات را سانسور میکند .

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

من عصبانی ام

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۲۱ ق.ظ

 

بی خودی ناراحتم 

بنفشه گفتنی از خستگی ه جسمی و روحی ه 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا