بوس ماهی

آخرین مطالب

یه مدتی ه

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ۱۲:۵۳ ب.ظ

 

یه مدتی ه داریم قسمتی از پارکینگ رو تبدیل به کارگاه می کنیم . چهار نفر تو خونه دارن کار می کنن، یکی گچ کاری می کنه یکی لوله کشی، اونیکی کارای برق رو انجام میده و چهارمی نمی دونم چی کار می کنه ... از صبح همه خرید های خونه رو آن لاین انجام دادم و جالبیش این ه که یه راننده ثابت که یه پسر جوان مو فرفری ه از صبح سفارشامو از جاهای مختلف داره میاره دم در  از سبزی فروشی از طباخی از سوپری ...

 

زنگ می زنه منم بیا دم در 
منم میرم دم در بهش می گم وا بازم که تویی

الکی الکی دل خوشی ساختیم برا خودمون .

 

 




 

  • شیرین مهرنیا

ساناز پیدایم کرد

چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۲۱ ب.ظ

 

یک سال پیش حوالی همین ساعت ساناز پیدایم کرد .
و
ما برای زنده گان گریستیم
برای مرده گان
برای ابن خاک 
برای سرزمینی که صدای زندگی، با گلوله خفه می شود.



 

  • شیرین مهرنیا

مجاهد کورکور

چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۵۹ ق.ظ

 

چو خواهد که ویران شود عالمی
کند ملک در پنجه ظالمی 


سعدی
 

ته نوشت : اعدام مجاهد کورکور ... بغض


 

 

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

قهوه سرد

چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۵۰ ق.ظ

 

قهوه سرد دوست ندارم !

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

الان باید از پس زندگی بر بیاییم

چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۴۶ ق.ظ

 

الان باید از پس زندگی بر بیاییم

اما بعدا یادم بنداز برایت تعریف کنم چقدر همه چیز پیچیده و دور از دسترس بود. راهی در جفرافیای دستهای من نبود که پیداش کنم جز هر روز فرو ریختن تکه تکه هایم در بی راهه و اینکه  چطور یک سری چیز ها را به ناچار تحمل کردم و فهمیدم بعضی مسیرها، نه انتخاب من بود و نه چیزی که دلم میخواست، اما مجبور شدم ادامه بدم و بگذرم از تو به خاطر خودم .
 

 

 

  • شیرین مهرنیا

چهل و دو سالگی

سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۳۴ ق.ظ

 

آخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــردا

روز
تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــولــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه



 

  • شیرین مهرنیا

چیکو باز

سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۳۲ ق.ظ

 

چیکو باز مریض شده و عق می زنه و من اینبار شکی ندارم که چیکو نه دارو خورده نه چیز عجیب و غریبی. فعلا بهش دارو و ماالعشیر و آب قند دادم . بچم یا عق می زنه یا چرت می زنه 

بچه جون چت شده آخه ؟

 

 

  • شیرین مهرنیا

دیروز کل

سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۲۹ ق.ظ

 

دیروز کل پوست دستمو برداشتن، چیزی نشد بیشتر روح جسممم اذیت شده انقدر که رسیدن خونه همانا و تا بیست و چهار ساعت بعدی بیهوش شدن همان !

 

 

  • شیرین مهرنیا

چیکو ماماسی

جمعه, ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، ۰۱:۳۴ ق.ظ

 


ایتالیا، شرایط پذیرش حیوانات خانگی اش سخته سخته و سخته 
بعد سه هفته و خورده ای چیکو قهرش رو با من شکسته و من رو نمی خوره  و نیم نگاهی بهم می ندازه.

من قدرت اینو ندارم این بچه رو باز دچار تنهایی کنم یا چیکو یا ایران و ایران و ایران و ایران ...........

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

این از دستم

جمعه, ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، ۰۱:۲۷ ق.ظ

 

 

این از دستم، اون از زانو، این از قلبم این از فشار خونم !

مجادله انسانی برای زنده ماندن انسانی !

انصاف نیست !

 

والا !

 

 

 

  • شیرین مهرنیا