یه جوری
یه جوری برف می باره انگار یه آشپز محتاط چس مثقال نمک رو داره می پاشه رو غذا رژیمی !
یه جوری برف می باره انگار یه آشپز محتاط چس مثقال نمک رو داره می پاشه رو غذا رژیمی !
موضوع فساد و سو استفاده در بسیاری از جوامع بهویژه در کشورهای در حال توسعه، یک چالش جدی است که به شکلهای مختلف بر اقتصاد، سیاست و حتی روابط اجتماعی تأثیر میگذارد. در مورد ایران، فساد بهویژه در سطوح بالای حکومتی و دولتی، باعث بروز نارضایتیهای گسترده در بین مردم شده است.
مسیولان فاسدی که منافع شخصی یا گروهی خود را بر منافع عمومی ترجیح میدهند، میتوانند روند توسعه و پیشرفت کشور را بهطور جدی مختل کنند و مشکلات اقتصادی و اجتماعی را تشدید کنند.
دستور ترامپ و سیاست فشار حداکثری نیز در این زمینه تأثیرگذار است. اگرچه هدف از این سیاست، محدود کردن توان هستهای ایران و فشار بر سیاستهای منطقهای ایران است، اما در عمل، چنین تحریمهایی بر زندگی روزمره مردم تاثیر منفی گذاشته و آنها را بیشتر تحت فشار اقتصادی قرار میدهد. در کنار آن، فساد و سوء استفاده در برخی مواقع میتواند به فرصتی برای برخی مسئولان فاسد تبدیل شود تا از شرایط موجود بهرهبرداری کنند.
در چنین وضعیتی، ممکن است بخشی از منابع کشور که باید صرف توسعه و بهبود وضعیت معیشتی مردم شود، بهجای آن به جیب افرادی که در قدرت هستند برود. در واقع، بهجای اینکه تحریمها فشار بهسوی مسئولان فاسد وارد کند، مردم عادی بیشتر از همه آسیب میبینند.
البته باید گفت که در نهایت، ریشه فساد و سوء استفاده در جوامع پیچیده است و بهطور معمول شامل ترکیبی از مشکلات داخلی و خارجی میشود. در ایران، تحریمها و سیاستهای خارجی قطعاً یکی از عوامل اثرگذار هستند، اما اصلاحات درونی و مقابله با فساد نیز به همان اندازه ضروری است تا در بلندمدت بتوان به بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور دست یافت.
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، روز سهشنبه ۱۶ بهمن با امضای یک فرمان، کارزار فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی را ازسر گرفت.
هدف از این اقدام، مسدود کردن همه راههای حکومت ایران برای دستیابی به سلاح هستهای ذکر شده است.
دونالد ترامپ به وزیر خزانهداری ایالات متحده دستور داده که «فشار حداکثری اقتصادی» علیه جمهوری اسلامی را ازسر بگیرد.
«اجرای تحریمها» و «اِعمال سازوکارهای اجرایی علیه ناقضان تحریمهای موجود» بخشی از این دستور اجرایی بشمار میرود.
دولت ترامپ در چارچوب این اقدام، کارزاری را «با هدف به صفر رساندن صادرات نفت» جمهوری اسلامی ایران اجرا خواهد کرد.
صبح با مادر صحبت می کردم صدای ناله پدر می آمد . مادر به او گفت می خواهی با تلفن صحبت کنی؟
گوشی را گذاشت روی گوشش
همین که گفتم سلام بابایی ناله اش قطع شد
اشک بود که می بارید در اشک و احساسم به او خفه شده بودم .
گفته بودم که او پاشنه آشیل من است .
مجمع عمومی فوق العاده برگزار شد من بودم و آقای وکیل، گزگزه ها یادشان رفته بود جلسه را ! یک جوری جمع و جور شدند و جلسه جدی جدی بود و در آخر صحبت ها دو راه پیش رو نبود یا دادگاه و مجازات کیفری یا صلح !
در جایگاه برنده جریان
من آدم صلح با شارلاتان جماعت نیستم ! صلح با آدمهای که می دانند و می فهمند چه کرده اند و سال هاست برنامه چیده اند و هر سال با عقل سلیم به روال کار ناشایستشان ادامه داده اند و نتیجه این طمع، جان و سلامتی چند انسان بوده .
من مصالحه نمی کنم
در این کشور که قانونش از عدالت بویی نبرده با علم به هر آنچه ممکن است پیش بیاید من دادگاه و مجازات محرز کیفری رو انتخاب می کنم .
لذتی که در انتقام است در بخشش این جنس آدمها نیست !
رفتارهای نادرست خواهرم با من ، حالم را بدجور دگرگون کرده . در تنهایی خودم از هر طرف که چارقد حال خوبمو میگیرم که خودم را جمع و جور کنم چارقد از دستم سُر می خورد.
ای آنکه طلب کار خدایی به خود آ
از خود بطلب کز تو خدا نیست جدا
اول به خود آ چون به خود آیی به خدا
اقرار بیاری به خدایی خدا
شاه نعمت الله ولی
چیکو طوطی ما است ! ما یعنی من و بابک ! طفلِ باباسی و ماماسی اش است !
پدربزرگ و مادربزرگ و عمو و دایی و خاله هم دارد!
تازه یک برادر یا شاید خواهر به نام جولان دارد که در طبقه پایین زندگی می کند.
چهارده ماهه است و از نژاد گرینچیک و یلو ساید !
حرف زدن یادش ندادیم چون معتقد بودیم. طبیعتش را نباید دستکاری کرد که به خواسته ما حرف بزند یا معلق بزند اما معلق می زند هیچ ، حرف هم می زند و قلمبه ترین کلمه ای که می گوید بوس صبح گاهی است !
شعار زندگی اش این است دلم بخواهد یک کاری را می کنم دلم نخواهد نمی کنم دهان سرویس ها !
تازه گی ها حمله می کرد. گاز می گرفت. خون و خون ریزی راه می افتاد . جنگ جانانه و تن به تن و فهمیده ام در سن بلوغ است و علت گازوییل شدنش همین هورمون های درب و داغان سن بلوغ اش است. هنوز برای آزمایش ژنتیک و تایین جنسیت اقدامی نکرده ایم اما یحتمل پسر است !
دبدارهای گه گاه با جولان عصبی ترش می کند و قربانی کیست ماماسی ! تا همین دیروز بود دماغ به دماغ هم زندگی میکردیم الان او در قفس من سر جایم نشسته ام و از دور برایم منقار می ساید !
و اگر این روزها از من بپرسند از که یا چه می ترسی می گویم : چیکو !!!!