تو کت ام نمی ره
تو کت م نمی ره. آهورا چهار ماهه بود و بابا تو شمال سر حال و قبراق بود.
حالا آهورا نه ماهشه و بابا تو این وضعیت ... خون ریزی و زمین گیری و ...
تو کت م نمی ره. آهورا چهار ماهه بود و بابا تو شمال سر حال و قبراق بود.
حالا آهورا نه ماهشه و بابا تو این وضعیت ... خون ریزی و زمین گیری و ...
با گریه و عذر خواهی و زدن تو سرم که چی کار کنم یه رگ از پاش گرفتم .
بیا داستان را وارانه کنیم.
دخترت با مردی فرار کرده اما برگشته خانه و تو احساس میکنی ناموست لکه دار شده و نمی توانی سرت را در محله و شهرت بلند کنی.
اهل گفتگو با دخترت نیستی
اهل تحمل سختی ه نیش و کنایه موقت هم محله ای ها و به خیالت کل مردم شهر نیستی.
مدام در ذهنت نشخوار میکنی ناموست لکه دار شده .
چرا برای حل این شرم درونی به جای کشتن دخترت فکر کشتن خودت را نکردی؟
چرا به جای رومینا خودت را نکشتی ناپدر؟
دلم برا بابا ثابت و صامت به چشم های بی امیدش خونه .
حال روحیم بسته به حال باباس. باز دارن انگار از ته چاه پاهامو می کشن پائین.
چند روزه نتونستم برای بابا رگ بگیرم و سرم بهش تزریق کنیم هر بار با آه و ناله درد رو تحمل میکنه منم تلاشمو میکنم اما نمی شه . چرا ؟ نمی دونم ...
بعد این اتفاق انقد حال روح و روانم منقلب میشه که یکی باید جمع ام کنه .
بابا نشسته بود رو یه صندلی وسط خونه رفتم پیشش گفتم بیا دستتو بده راه بریم دستمو سفت چسبید و بوسید.
غش کردم براش.
روزها معمولن خسته و کلافه ام دنبال یه گوشه ای هستم که بخوابم، شبا اما خونه سهم منه مدام به بابا سر می زنم و قایمکی از راه برانولش بهش ویتامین تزریق می کنم و شنفتنی گوش می دم و مثل قدیما دور خودم می چرخم و به تمام خونه سر می کشم و معمولن تو سکوت خونه همیشه چند تا خیا شور رو خرت خرت می خورم و آخرش رو یه مبل می خوابم ( قابلیت خوابیدن رو کاناپه و مبل دو نفره و حتی یه نفره رو دارم) تا صبح بشه و آفتاب نزده بیدارم بار و بندیلمو که می بندم و از کنارش که رد می شم و می گه هی سلام!
و من دو تا دستمو قاب می کنم دور صورتش و می بوسمش و قربونش می رم و اون منو فقط نگاه می کنه و اون لحظه یه لحظه عجیب ه خستگی و ملال روز شروع می شه در حالی که از عشق قلبم می تپه به خاطر حال بهتر بابا ... زندگی صدام می زنه بیدار باش.
هر چی رگ می گیرم از بابا اِدم میده. خیلی ناراحتم از این که مسبب درد پدرم.
بابا بعد سرم تراپی اساسی به تحویز خودمان و شستشو مثانه باز به تجویز خودمان بسیار حال خوب شده.
کلا حالشو خریدارم.
بابا چرا این همه تو خواب ناله میکنه از فردا علاوه بر مسئولیت هام باید یه تایم ماساژ و پیاده روی براش بگذارم.