در هر لطفی هزار

 

 

در هر لطفی هزار قهر تعبیه کرده اند و در هر راحتی هزار شربت به زهر آمیخته اند.

 

عین القضات همدانی

 

 

 

در مورد بابا

 

در مورد بابا هی از یک درد به درد دیگر سُر می خوریم این زخم بسترها رو باید کنترل کنیم اما مثانه اش به گفته پرشکش اگه تا سه، چهار روز آتی بر طرف نشه باید بستری بشه.

 

 

 

کل بدنش

 

کل بدنش پُر شده از قرمزی شروع زخم بستر.

سر کی داد بزنم ؟

 

 

صبر صبر

 

گاهی وقت ها اوضاع انقدر بده که با خستگی میری اتاق خوابت تا برا فردا روز جهنمی آماده بشی.

 

 

 

دردم میاد

 

به عنوان دل سوزی برای آدمها نسخه فراموشی نپیچید. 

درد دارد دنیا.

 

 

 

درد دوستی

 

 

​​​​​​درد دوستی و دوست داشتن

و

هوای گریه با من ....

 

 

 

 

هزار تکه

 

دل هزار تکه است .

 

 

 

تشک مواج و زخم بستر

 

دو شب به دلایلی از تشک مواج استفاده نکردیم و زخم بستر آمده . 

 

 

ب مثل بابا

 

تا طلوع خورشید به خودم پیچیدم و هوار زدم از نبود یا بهتر بگم نداشتن بابا به شکل قدیم.

 

 

 

 

 

اذیت میدم

 

 

بعله کار درستی نیست اما درون من یه هیولا زندگی میکنه که سینا رو اذیت بده.