بوس ماهی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

بچه ها را نیازارید

پنجشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۸، ۰۸:۵۱ ب.ظ

 

 

از وقتی اهورا به دنیا آمده یک تغییرات هورمونی و فکری در من ایجاد شده و نمی توانم تصویر درد و ناراحتی و مرگ کودکی را به دوس بکشم . بی دلیل نبود از اون بخش اومدم بیرون.

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

بفهم

پنجشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۸، ۰۸:۴۸ ب.ظ

 

 

زندگی تو واقعن فوق العاده ای اما من نیاز دارم مدتی بهت پشت کنم .

 

 

​​​​​​

  • شیرین مهرنیا

هیچی باز تصادف

پنجشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۸، ۱۲:۳۴ ب.ظ

 

 

​​​​​​خواستم زرنگی کنم و زود دور زدم و پا رو کلاچ یکهو شد اسب بی افشار به یه ماشین کوبیدم پرید تو پیاده رو، فقط میخواستم زیر کامیون بغل دستیم نرم و باز کوبیدم به یه ماشین که تصادف زنجیره ماشین های ایستاده را ایجاد کرد و نصف همه ماشینها رفتن تو.جوب و اخرین کوبشم انقدر قوی بود که نمیدانم پرایده چطور آن همه رفته بود توی جوب و چطور روی چرخ هایش مانده بود . برای همه ماشینها نامه فدایت شوم و شماره تماس گذاشتم بعد فهمیدم همه ماشینها مال پرسنل کلانتری ه

خب خبرشان کردند و وای از این وسواس.

بهدهر صورت این روزها تصادف می کنیم گردن شکسته در خدمت مردم آسیب دیده از تصادفیم .

ماندم پراید سفیدم چرا آخ هم نمی گوید، دخترم پیلی است برای خودش .

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

اردکم

چهارشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۸، ۰۱:۴۹ ب.ظ

 

 

بابا داره برنامه حیات بخش نیگاه می کنه، یه سری اردک و زندگیشون

بابا مامان رو صدا میزنه میگه شیرینه ؟

 

 

من محو در افقم

 

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

ققنوس

چهارشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۸، ۱۱:۴۳ ق.ظ

 

 

​​​​​​تولدت مبارک ققنوس زندگی من. دلم این روزا پُره رفیق.

 

 

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

حالم بده

چهارشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۸، ۱۱:۱۳ ق.ظ

 

 

بدون اینکه پشت سرمو نگاه کنم با عجله دنده عقب گرفتم موتور رف زیر ماشین و آش و لاش شد، شانس آوردم سرنشین نداشت اما باید خسارتش رو بدم .

فقط خدا رو شاکرم موتور سر نشین نداشت.

چقدر حالم بده امروز .

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

وهم کنار هم بودن

چهارشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۲۲ ق.ظ

 

 


تنها که باشی
تنهایی

وقتی تنهاتری که
آمده باشد
نه به استقبال تو
بیاید
نه به بدرقه ی تو
همسفر باشد
نه با تو
خاطره داشته باشد
نه از تو

 

افشین یداللهی

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

تنها

سه شنبه, ۷ آبان ۱۳۹۸، ۰۵:۰۰ ب.ظ

 

انسان تنهاست هر چند منکرش است .

 

 

​​​​​​

  • شیرین مهرنیا

تولدت مبارک بابا

دوشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۸، ۱۱:۵۳ ق.ظ

 

 

نشستم تو یه کافه 

با بنفشه حرف میزنیم از بابائی که امروز تولدشه

اشک ما را با خود می برد ....

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

دکتر فراموشی

يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۸، ۰۱:۴۵ ب.ظ

 

 

رفته بودم دکتر مطمئن  و مجرب پدر تا سر و ته این فراموشی و آن تشنج و شایعات لخته را در بیاورم. 

دکتر نگاهی به صفحه اول دفترچه بیمه ام  کرد و نتوانست محاسبه کند از خودم پرسید چند سالت است؟ گفتم 36 سال

گفت: خب دیگر باید ازدواج کنی، زن بذات حساس است این چه دردی است تا دوازده شب با این روحیه سگ دو بزنی؟ خب می شوی این .... و ملاکت زیبایی همسرت نباشد.

راستش دلم تنش نمی خواست بخصوص ویزیت پدر با تنش شروع شده بود . می خواستم بگویم برادر پزشک توئی با ایکس تومن درآمد، هئیت علمی هم که هستی خب خیالت راحت زن میگیری و هر فصل یک جای دنیائی ...اما آن فکر برابر خواهم حرفش را قبول نداشت.

 

مال مال نگاه می کردم (مدل جانوران) من بی کار چه کنم؟ با بیکاری و عشق بروم ازدواج کنم چون زنم و به عقیده تو مرد احساسات وجودم را می شکند؟ دلت خوش است استاد یا بهتر بگویم حساب بانکی ات خوب جور است .

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا