از خاطرات قدیم ه باید میرفتم
از خاطرات قدیم ه باید میرفتم دنبال کسی ترمینال که ...
رسیدم به جائی که ماشین رو پارک می کنم ، دیدم یه پژو جلو ماشینم پارک کرده.
یک ربع قدم رو رفتم و داد و بیداد و کلیه مغازه دارها و کلافه کردم . یه دو تا لگد به ماشین ه زدم و دستگیرشو کشیدم بلکه دزد گیره کار کنه که نکرد. خشمگین و غرغران داشتم دور ماشین گز می کردم که زیر ترمز دستی ماشین یه شماره تماس دیدم. خودمو چسبوندم به پنجره ماشین و شماره رو به هر سختی بود خوندم و زنگ زدم به آقاهه و طلبکار که بیا ماشینتو از جلو ماشینم بر دار مرتیکه یه نقطه ! مسافر دارم و های و بیداد .
آقاهه آمد و ماشین رو جا به جا کرد و رفتم سراغ ماشینم
از پشت شیشه دیدم قفل فرمونم فرق داره و من کیف ژیگولی نداشتم که پوست ببری باشه و ولش کنم رو صندلی جلو ماشین ...
و تازه بعد فشردن دکمه دزدگیر ماشین و بلند شدن بیب بیبش فهمیدم تمام اون مدت و داد و هوارم واس ماشین مردم بود . ماشین من ترگل و ور گل و تنها و بی مانع سر جاشه.
و حالا بیا به آقای پرشیا بگو مرا با تو چه صنم است ؟!
- ۹۹/۰۱/۲۲