بوس ماهی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

عمو دیبا

شنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۱، ۰۹:۳۸ ب.ظ

 

یه سگ اومده بود تو باغ کنارش نشسته بودم و نوازشش میکردم تا عمو دیبا اومد گفت تنهایی؟؟ بعد دستمو گرفت و مدام دستمو نوازش میکرد حرف زدیم. از زندگی و شادی گفت، از تحمل و تلاش برای حال خوب و آخرش همو محکم بغل کردیم و بوسیدم.

عشق با کلمه با یه آغوش با یه دست گرفتن و نوازس میاد و سیرابت می‌کنه . 

من تنها نیستم ...

من هزاران پدر دارم ...

 

 

​​​​​

 

  • شیرین مهرنیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی