تو دیگه چرا
دلم شبیه یه گوی چینی بود که انداختنش زمین و هزار تکه شده. جناب سعدی گفتنی: چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم ؟؟؟؟
کجا ؟
دلم شبیه یه گوی چینی بود که انداختنش زمین و هزار تکه شده. جناب سعدی گفتنی: چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم ؟؟؟؟
کجا ؟
کاملا آگاهم به این ناامیدی که عین پیچک، پیچیده به وجودم.
کی بود میگفت آگاهی نصف مسیر حل مشکل ه ؟
دوستان زیادی دارم که خبرنگار و روزنامه نگار هستند امسال نتوانستم و نخواستم به هیچ کدام تبریک بگویم.
امسال درد هجران و دل سوخته بازماندگان آن هشت کنسولگر و خبرنگار فقید محمود صارمی جلو چشمانم رژه می روند.
17 مرداد 1377، محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی مستقر در مزار شریف افغانستان، به همراه ۸ نفر از کارکنان سرکنسولگری ایران در این شهر توسط عوامل گروه طالبان به شهادت رسیدند و 17 مرداد را به یاد محمود صارمی روز خبرنگار نام گذاشتند.
21 سال گذشته، این روز به خبرنگارها تبریک گفته می شود اما کسی یادی از خانواده آن 8 سرکنسولگر و محمود صارمی میکند؟
در آخر
امید دارم دوستان خبرنگار و روزنامه نگارم در هوای آزادتری نفس بکشند و کار کنند و به استانداردهای خبرنگاری در همین هوای آزاد نزدیک تر شوند.
به ادعای خودت با تمام جراتت بودی
به باور من تو دل آدم بودن و ماندن و پذیرفتن مسئولیت و زندگی شانه به شانه نداشتی
نه ادعا تو مهمه نه باور من، تو رفتی زشت و نازیبا و من تمام شب به این فکر میکردم چه خوب که رفتی باید می رفتی تا من کسی را که دوستش دارم و دوستم دارد را می شناختم و شانه ام را به شانه اش تکیه می دادم .
دیگه آدم امید وار قبلی نیستم. تنم و روحم و صبر و آرامشم با هم درد می کنه از این همه اتفاق بی سر و ته .
این که با اخلاقت که کنترلی روش نداری، انقدر شکنجه روانی برا همکارات ایجاد کنی که دیگه حاضر به کار کردن نباشه و حاضر باشه روزیش قطع شه و به سختی بیفته اما زیر بار تحقیر نره. وقتی با یه نفر این برخورد رو داری ماحصل اتفاق خوشحالت می کنه؟ حس قدرت بهت می ده؟
آدمها چطور بعد چند سال رابطه دوستانه می تونن با برچسب زدن به هم، همدیگه و رابطه دوستانشونو فراموش کنند ؟
امروز مامان داشت از خستگی چُرت میزد بابا اومده شروع کرده به ناز کردنش و بهش گفته پسرممممممم، هی نازش کرده و هی قربون پسرش رفته !
آن کیست آن؟
آن کیست آن؟ کاو سینه را غمگین کند
چون پیشِ او زاری کنی تلخِ تو را شیرین کند.
Mevlana