بوس ماهی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۴۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

من نمی دانستم

شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۴۲ ب.ظ


من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟


هوشنگ ابتهاج




  • شیرین مهرنیا

تا من باشم

جمعه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۵۶ ب.ظ


تا من باشم اجازه ندم آدمها بی اجازه ام به حریم شخصی ام وارد شن که از شدت ناراحتی نتونم حتی ناله کنم!




  • شیرین مهرنیا

Ranger

جمعه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۹ ب.ظ



دیروزروز جهانی Ranger بود. از بچگی دوست داشتم یه Ranger باشم اما سر کل کل با خودم رفتم سراغ آناتومی بدن انسان و بعد روح و روان انسان. در حالی که اون دانش ها دوست داشتنی های من نبودند و من دلم  میخواست یه Ranger باشم.
کلمه Ranger در کشورهای دیگر به صورت توامان به معنا جنگل بان و محیط بان استفاده می شود. در کشور ما شغل جنگل بانی جدا از محیط بانی تعریف می گردد.
جنگل بان مسئول نگهداری و محافظت از جنگل ها می باشد. او نقش مهمی را در نگهداری جنگل ها برای آیندگان دارد.
و
محیط بان به حفاظت و کنترلِ عرصه‌های طبیعی و حیات وحش کشور می‌پردازد. .

امیدوارم هر چه زودتر خلا قانونی در حوزه اختیارات و وظایف Ranger ها رفع شود.این افراد در شرایطی وظیفه حفاظت از حیات وحش و جنگل ها را بر عهده دارند که باید با کمترین امکانات و عدم امنیت جانی با  شکارچیان تا دندان مسلح مقابله کنند.
 


روزشان گرامی .





  • شیرین مهرنیا

احساس هیچ

پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۰۹:۱۶ ب.ظ



احساس هیچ کس بودن رو دارم 




  • شیرین مهرنیا

خیلی روز است

چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۲۳ ب.ظ


خیلی روز است که سعی کردم یا بهتر است بگویم سعی کردیم همدیگر را فراموش کنیم.
من از پسش برآمدم
درست یا غلط زندگی جدیدم رو شروع کردم. زندگی که واهی نیست واقعی واقعی است همه حرف ها و اشارت ها و قول هایش.
مانده خودم که به سامان برسانم خودم را رویاهایم، کارم،سوادم و خیلی چیزهای دیگر را ....







  • شیرین مهرنیا

خواهر شوهر

چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۰۸ ب.ظ



همون جور که همیشه عروسا رو از مادر شوهر و خواهر شوهر می ترسوندند که دهنتو آسفالت می کنه باید سیاست رفتاری داشته باشی الان باید از خواهر و شوهر خواهرت بگی که از زندگی محو و نابودت می کنن.

تمام.







  • شیرین مهرنیا

بوی گیسو

دوشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۵۰ ب.ظ



آن جا که علیرضا قربانی می خواند :








  • شیرین مهرنیا

این را

دوشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۴۲ ب.ظ



این را باید ثبت می کردم : حرف مادر را و آن نفس عمیق او را ...

لبخند مهمانم است.




  • شیرین مهرنیا

امروز اکثر

يكشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۸، ۰۹:۱۳ ب.ظ


امروز اکثر ساعت های روز رو خوابیدم انگار که خسته راه های دور باشم و از همه مهتر دنبال راه فراری از دنیا بیدارها بودم. دنیایی پریشان، فقیر، طلبکار، عاشق، پر از غربت، ابتذال، قضاوت، ندیدن و نشنیدنت. 

کاش میگذاشتند یک روز کامل بخوابم و خستگی در کنم.




  • شیرین مهرنیا

رد میشیم از این بیابون

يكشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۸، ۰۷:۵۵ ب.ظ


هیچ وقت نپاش، اشکی نشو دل من طاقت نمی آره و با این دست های بسته نمی تونم کاری کنم.

باید قوی بود.


ته نوشت: دوستت دارم زیاد




  • شیرین مهرنیا