برنامه می چینی
برنامه میچینی کله سحر بری بدوئی کله سحر میرسه و تو هنوز بیداری !
برنامه میچینی کله سحر بری بدوئی کله سحر میرسه و تو هنوز بیداری !
دیشب خواب دیدم نینا رو وسط خیابون دیدم و با هم رفتیم خونه اش کلی میوه و سبزی و و... خریده بود.
انگار نه انگار که اتفاقی افتاده نشستیم به شستن و تمیز کاری و خنده و حرف.
یه پیرهن گل دوزی شده تنش بود که هی سرش چونه میزدم که این مال منه.
خوابم هنوز طعم رفاقت میداد.
این که بر اساس عقیده و باورت قدم بگذاری در مسیر "مرگ خودخواسته" و تا آخرین نفس از مسیری که انتهایش مرگ است برنگردی و یکه و تنها طعنه بزنی به ایدئولوژی غلط حکومتت و به خاطر آرمانت و آزادی لبخند بزنی به مرگ حکایت غریبی است.
بعد سیصد روز ibrahimgökçek با چشمانی باز و با لبخند به استقبال مرگ رفت.
در این خاک، جغرافیای خاورمیانه صدای فریادِ آزادی را با مرگ و خفقان و اعتصاب زندگی می کنیم.
و
بدتر آن که صدای این مرگ و خفقان و اعتصاب به گوش کسی نمی رسد.
شاید در آینده بعد گذشتن روزها و سالها در تاریخ بنویسند که انسانهای زیادی بی آنکه صدایشان را کسی بشنوند، به استقبال مرگ رفتند یا زنده مانی را در گوشه گوشه خانه یا زندان ها سپری کردند.
امروز با سرم شستشو ها سر جمع پونزده تا سرم به بابا زدم، با رگ بد و بی صبری من از کت و کول افتادم.
امشب هم این داستان ادامه دارد ...
دنیا من و هانیش ترمیناتور هفتاد و هشت ه !!!!
فقط خودش و خودم میدونیم یعنی چی.
آدمهایی که از برقراری دیالوگ و توضیح فعلشون عاجزند به نظرم خیلی ضعیف اند و هیچ استدلالی برا سیاه کردن زندگی دیگرون ندارند جز خودخواهی و فرصت طلبی و استفاده از امکانات با هم بودن .
هر جدایی دلیلی داره. به نظر من جدایی از یار خیلی آسون تر از جدایی از دوست هم جنست ه که سالیان سال تو خوشی و ناخوشی با هم بودین.
آدمی رو دوست هم جنسش سرمایه گذاری عاطفی قوی می کنه و وقتی جدایی، دلخوری پیش میاد آدمی بیشتر می شکنه .
تا این دوره رد شه خواب صبح رو باید انتخاب کنم چون مراقبت لحظه به لحظه نیاز داره بابا.
همه تو فامیل ازم تشکر می کنن. من خیلی خسته میشم اما واقعن برام سخت نیست چون عاشق بابام و کاراش با همه سختی و هزینه هاش برام پر از عشق ه.