بوس ماهی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۵۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

تو ناتوانترینی

جمعه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۱۷ ق.ظ

 

تو در دوره ای هستی که ناتوانترینی. وارد رابطه ای می شوی که هر چقدر به یارت عشق می ورزی او از تو فرار می کند و فرار کردن و دوری گزینی او تو را به شدت ناتوان تر می کند.

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

یوگی خوابالو

پنجشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۷:۱۸ ب.ظ

 

یعنی این جسم و روح انقد خسته مراقبت و پرستاری و رسیدگی به کارهای خانه بوده که عصر تو اولین حرکت یوگا خوابم برد!

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

نگم از قهوه

پنجشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۷:۱۷ ب.ظ

 

هر چند به شدت متعهد به جازوه و قهوه هاشم

اما

با خرید از یه مرکز دیگه میتونم بگم قهوه مورد علاقمه مو پیدا کردم. تلخ و تلخ و تلخ.

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

دستگاه موکا

پنجشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۷:۱۵ ب.ظ

 

یه دستگاه موکا سفارش دادم برای تجربه اسپرسو در خانه.

 

​​​​​​گاهی به خودم هدیه های خوبی میدم.

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

سرم تراپی

پنجشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۱۰ ب.ظ

 

​​​​​​بابا بعد سرم تراپی اساسی به تحویز خودمان و شستشو مثانه باز به تجویز خودمان بسیار حال خوب شده.

کلا حالشو خریدارم.

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

استارت ورزش

چهارشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۵۵ ق.ظ

 

استارت ورزش رو زدم چقدر طبیعت قشنگه. 

چقدر زمانی برای خود داشتن قشنگتره .

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

ناله نکن

سه شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۴۱ ق.ظ

 

 

بابا چرا این همه تو خواب ناله میکنه از فردا علاوه بر مسئولیت هام باید یه تایم ماساژ و پیاده روی براش بگذارم.

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

گوربه

سه شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۳۹ ق.ظ

 

بابک یه گوربه آورده خونش شبیه گوربه وحشی آ تو بیشه.

دوستش دارم حتی از پشت ماسماسک.

اسمشم سخته من که بهش میگم قلی .

خودم بخوام گربه بخرم دوست دارم نژاد سیامی بخرم.

 

 

 

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

کاش بازم ببینمش

سه شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۳۳ ق.ظ

 

اون روزی کلی خرید کرده بودم، دو تا بیسکوئیت اتی از اونا که شبیه افتابگردون ه خریدم . داشتم وسایل رو میگذاشتم تو ماشین چشم به یه پسر بیست ساله خورد که تا کمر خم شده بود تو زباله ها 

من با این همه خرید و او با دستان خالی دنبال پلاستیک و ورق بود تا نون شبشو جور کنه.

یکی از بیسکوئیت ها رو ورداشتم رفتم پیشش گفتم بیا این مال توئه دو تا خریدم یکی برا تو یکی خودم. 

بعد هر دو خندیدیم از چی نمیدونم اما اگه قوانین و بند و بساط های مربوط به قانون نبود پریده بودیم همدیگه رو بغل کرده بودیم.

 

 

 

​​​​​​

  • شیرین مهرنیا

مرزها بسته

سه شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۲۷ ق.ظ

 

مرزها بسته

کار روی هوا

پول نیست

دارم دنبال کار می گردم .

 

 

 

​​​​​​

  • شیرین مهرنیا