تو ناتوانترینی
تو در دوره ای هستی که ناتوانترینی. وارد رابطه ای می شوی که هر چقدر به یارت عشق می ورزی او از تو فرار می کند و فرار کردن و دوری گزینی او تو را به شدت ناتوان تر می کند.
تو در دوره ای هستی که ناتوانترینی. وارد رابطه ای می شوی که هر چقدر به یارت عشق می ورزی او از تو فرار می کند و فرار کردن و دوری گزینی او تو را به شدت ناتوان تر می کند.
یعنی این جسم و روح انقد خسته مراقبت و پرستاری و رسیدگی به کارهای خانه بوده که عصر تو اولین حرکت یوگا خوابم برد!
هر چند به شدت متعهد به جازوه و قهوه هاشم
اما
با خرید از یه مرکز دیگه میتونم بگم قهوه مورد علاقمه مو پیدا کردم. تلخ و تلخ و تلخ.
یه دستگاه موکا سفارش دادم برای تجربه اسپرسو در خانه.
گاهی به خودم هدیه های خوبی میدم.
بابا بعد سرم تراپی اساسی به تحویز خودمان و شستشو مثانه باز به تجویز خودمان بسیار حال خوب شده.
کلا حالشو خریدارم.
استارت ورزش رو زدم چقدر طبیعت قشنگه.
چقدر زمانی برای خود داشتن قشنگتره .
بابا چرا این همه تو خواب ناله میکنه از فردا علاوه بر مسئولیت هام باید یه تایم ماساژ و پیاده روی براش بگذارم.
بابک یه گوربه آورده خونش شبیه گوربه وحشی آ تو بیشه.
دوستش دارم حتی از پشت ماسماسک.
اسمشم سخته من که بهش میگم قلی .
خودم بخوام گربه بخرم دوست دارم نژاد سیامی بخرم.
اون روزی کلی خرید کرده بودم، دو تا بیسکوئیت اتی از اونا که شبیه افتابگردون ه خریدم . داشتم وسایل رو میگذاشتم تو ماشین چشم به یه پسر بیست ساله خورد که تا کمر خم شده بود تو زباله ها
من با این همه خرید و او با دستان خالی دنبال پلاستیک و ورق بود تا نون شبشو جور کنه.
یکی از بیسکوئیت ها رو ورداشتم رفتم پیشش گفتم بیا این مال توئه دو تا خریدم یکی برا تو یکی خودم.
بعد هر دو خندیدیم از چی نمیدونم اما اگه قوانین و بند و بساط های مربوط به قانون نبود پریده بودیم همدیگه رو بغل کرده بودیم.
مرزها بسته
کار روی هوا
پول نیست
دارم دنبال کار می گردم .