بوس ماهی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲۸ مطلب با موضوع «کتاب خونه» ثبت شده است

از روزگار رفته حکایت

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۴۳ ق.ظ

 

 

+مادر می گفت مشهدی اصغر، با این زن شلخته تنبل چه جور می سازی؟ بابا فقط می گفت حیف از شماست خانم جان. یعنی چرا به زنم ناسزا و بد گفتید، یا شاید، شما مگر فضول من هستید.

 

+ آن وقت ها وقتی چای دم می کردند از برگ های ریز نو دمیده نارنج -جوش- می ریختند وی قوری برای خوش بویی.

 

+زجر دارترین انتقام عفو است.

 

+ای بابا ما را دیگر نمی خواهند. گفتم کی گفته؟ کی ترا نمی خواهد؟ کی گفته؟ گفت بابا وقتی پیر شدی از نگاه می فهمی.

 

+این ها اگر پول ندارند یا مقام ندارند معنیش بی بته گیشان نیست. دایی گفت: بی بتگی نه به بی مقامی است نه بی پولی؛ فرق است بین آن که نمی خواهد با آن که می خواهد اما بی عرضه است.

 

+ مادر گفت زرین بگو رقیه بیاید سفره را زیاد کند. در خانه هیچ وقت نمی گفتند سفره را ورچین ، یا جمع کن، ببر، بردار.

 

یک داستان از ابراهیم گلستان
از روزگار رفته حکایت 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

آخرین چریک

يكشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۴۵ ق.ظ

 

کتاب فرمانده مسعود نوشته ژیلا بنی یعقوب را دوباره خوانی می کنم به خاطر یک جمع بندی در حیطه جنگ افشار کابل و همه بغض و حب ام به این مرد که تکرار ناشدنی است .

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

می دونستید شعرهای

شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۳:۲۴ ب.ظ

 

می دونستید شعر های  "ما گل های خندانیم ..."  یا "من یار مهربانم و ..." یا "ما کودکانیم شیرین زبانیم و..." و خیلی از شعرهای آشنای بچه گی ما کار عباس یمینی شریف هست؟


ته نوشت: ارجاعات کتاب ها موقع خواندن کتاب پیر منو در میاره اما همیشه به جاهای خوب می رسم.




 


 

  • شیرین مهرنیا

انقده کتاب و شعر

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۰۲ ب.ظ

 

 

انقده کتاب و شعر خوندم مغزم داره می پوکه !
قرنطینه لطف کرده سرانه مطالعه شخص منو به حالت انفجاری بالا برده.




 

  • شیرین مهرنیا

حق حضانت برای تو

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۰۰ ب.ظ

 

 

حق حضانت برای تو ... درد زایمان برای من ...
نام خانوادگی برای تو ...
زحمت خانواده برای من ... سند خانه برای تو ...
بیگاری خانه برای من ... چهار عقد برای تو ...
حسرت عشق برای من ... هزار صیغه برای تو ...
حکم سنگسار برای من ... هوس برای تو ...
عفاف برای من ...
این بود ازادی و برابری حقوق برای زن و مرد. . . زنها حق اعتراض . . .!!!ندارند
ارام بمیر بانو که حتی عکست را پس از مردن
برروی اگهی ترحیمت نمیزنند!!!!

ﺳﯿﻤﯿﻦ ﺑﻬﺒﻬﺎنی

 

 




 

  • شیرین مهرنیا

در های کارخانه ها

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۵۲ ب.ظ

 

 

از گفته های سیمون دوبوار وام می گیرم :
"درهای کارخانه‌ها، اداره‌ها و دانشکده‌ها را به روی زنان باز می‌کنند، ولی هم‌چنان بر این عقیده‌اند که ازدواج برای زنان محترمانه‌ترین کسب و کار است" چه به عنوان مدیر موفقی یک شرکت چه به عنوان استاد دانشگاه چه پزشک معلم و ...و .... زمانی که ازدواج نکنی و همسری نداشته باشی گویی هویت فردی نداری

و تا زنان این جامعه ورای هویتی که بر اساس ازدواج بر آن ها تحمیل می شود به فکر خود سازی نباشند به فکر وانهادگی و بلوغ فردی نباشند.



 

 

  • شیرین مهرنیا

تصرف عدوانی دو

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۴۸ ق.ظ

 

 

کتاب تصرف عدوانی رو به هر کسی برای خواندن پیشنهاد نمی دهم.
اما
اگر فردی در رابطه باشد و در رابطه اش سر در گم از نبود و چرایی بعضی چیزها باشد، جزو کتاب هایی است که حتمن به آن فرد پیشنهادش می دهم تا بخواند.
کتابی که شخصیت های کتاب خود را عاقله زن یا عاقله مردی می دانند که زن اسیر تعبیر و عشق و انتظار است و مرد اسیرهر چه پیش آید خوش آید.
مرد عاشق زن نیست و زن عاشق مرد است.
کسی در بی تفاوتی محض زندگی می کند و دیگری را علنا می پیچاند و دیگری از وسواس و تعبیرو انتظار فرو پاشیده .
توهم عشق
توهم رابطه
انتظار برآورده نشده
مثل گیر کردن در باتلاق است
و
قطعا رابطه انسانی و عاشقانه چیزی جز این است و هر جا به این نقطه رسید باید گذاشت و رفت.
هر جا حرمت فردی در یک رابطه زیر سوال رود آنجا باید گذاشت و رفت.

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

عمران صالحی، تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران

سه شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۱۸ ب.ظ

 

 

+به نظرم «صمد» کم لطفی کرد. حقیقت این است که حق این آدم ضایع شده. آن موقعی که هیچ کس درزمینه ادبیات کودکان وجود نداشت، او شروع کننده داستان های کودکان بود. ما در واقع با کارهای « یمینی شریف» بزرگ شده ایم. هم در زمینه داستان و هم شعر. به نظر من باید از این آدم تجلیل و حقش ادا شود.

به نظر من بعضی تفکرات سیاسی «صمد» قابل دفاع نیست. با همه حرمتی که برای صمد قائلم، این را می گویم. مثلا اینکه او بالای یکی از داستان هایش می نویسد: «بچه هایی که با ماشین شخصی به مدرسه میروند؛ حق ندارند این داستان را بخوانند». واقعا این حرف چه معنایی دارد. نمی دانم صمد اگر حالا زنده بود چه فکر می کرد. به هر حال هم صمد احتیاج به نقادی دارد و هم یمینی شریف احتیاج به اعاده حیثیت.

 

+خیلی غصه ام می شود که بچه های امروز ما نمی توانند بچگی کنند. همان طور که جوان های ما نمی توانند جوانی کمند.

 

 

 

​​​​​​

  • شیرین مهرنیا

فرمانده مسعود سه

دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۳۸ ق.ظ

 


+آقای ژنرال صبور آیا واقعن درست شنیدم؟ شما می گویید مسعود در ابتدا از حرکتطالبان استقبال کرد؟ آیا مطمئن هستید؟ 

بله کا ملا مطمئن هستم.مسعود می گفت اگر این حرکت اصالتا افغانی باشد من در برابرآن حرفی ندارم. می گفت هنوز اجازه نداده ایم که یک نفر یا یک گروه در جایی از کره زمین یک حکومت اسلامی بسازد، ما متاسفانه جغرافیای اسلامی زیادی داریم اما حکومت اسلامی به معنای حقیقی در هیچ جایی چه عربستان و چه ایران و چه افغانستان و پاکستان وجود ندارد.

 

+ همیشه امریکا از دمکراسی حرف می زند و خود را حامی و موسس دمکراسی میداند اما من آن را فقطدر محدوده جغرافیایی خودش قبول دارم و از خاک خودخارج می شود بسیار ظالم می شود.

 

+جایی در دور دست جنگ جاری بود و همزمان صدای انغجارها هر از گاهی می آمد و گفت « کل این عملیات ( بعد کتاب را بالا گرفت و ادامه داد) از خاطر این ادبیات است»

 

 

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

تصرف عدوانی یک

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۴۶ ب.ظ

 

 

+هرکس....به شکل غیر قانونی ، مالی را از تصرف دیگری بی رضایت او خارج یا به هر نحودیگر آنرا حیف و میل کند ، به اتهام تصرف عدوانی محاکمه خواهد شد... همچنین اگرکسی بی آنکه مال را ازتصرف خارج کند ، در آن ایجاد اختلال کند ....یا به هرصورت دیگر به شکل غیر قانونی به ملک دیگری دست اندازی کند .... ومانع از آن شود که صاحب حق از حق خود استفاده کند ، به اتهام تصرف عدوانی محاکمه خواهد شد.

+با عشق همه هستیِ او کاستی بزرگی شده بود.

 

+ تقلید طبیعی بودن دشوارترین کارهاست.

 

+هوگو می کوشد مهربان باشد. مردم اغلب با کسانی که در فاصله‌ی دور قرار دارند، مهربانند. آن‌ها ادای مهربانی را درمی‌آورند؛ چیزی که هیچ هزینه‌ای ندارد. آنچه به دیگران ربط دارد، تأثیر ناچیزی رویِ آن‌ها می‌گذارد. از این‌رو، اَدایِ مهربانی درآوردن آسان‌تر است از نامهربانی که فقط ناراحتی و دردسر ایجاد می‌کند. اَدایِ مهربانی درآوردن باعث می‌شود آدم را راحت بگذارند.

 

+آدمیزاد با پاسخِ قطعی آسان‌تر از پاسخ مبهم کنار می‌آید. 

 

+وقتی آدم عاشق است و عشقش پذیرفته شده، تنش احساس راحتی می‌کند. برعکس، وقتی عشق بی‌پاسخ می‌ماند، تن احساس می‌کند وزنش سه برابر شده است. عشق نوپا روی لبه باریکی می‌رقصد. ممکن است آدم دوباره وزن واقعیش را احساس نکند، که این خود می‌تواند در آدم‌های مضطرب، با تجربه و آینده‌نگر، یا در آن‌هایی که مثل استر این‌قدر امیدوار و خوش‌باور نیستند، میزانی از تردید پدید آورد.

 

+ برای حاد نشدن درد و رنج، باید جام های عشق پیووسته پُر شود.

 

+وقتی انتظارات کاهش می یابد، کوچکترین نشانی از امید موجب شادی می شود.

 

+عشق یه کلمه نیاز دارد.

 

+عشق جانوری است گرسنه؛ خوراکش ارتباط، اطمینان دادن پی دی پی . پشم به چشم هم دوختن است. وقتی چشمها به هم بسیار نزدیک می شوند، چشم هیچ کدامشان چیز دیگری نمی بیند.

 

+وقتی نشان واهی از محبوب می رسد و نه چیزی دیگر، تحملش دشوارتر است از این که هیچ چیز نرسد.

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا