بوس ماهی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

جواب ندارم

دوشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۸، ۱۲:۴۴ ب.ظ

 

 

حال درست حسابی ندارم برا مراودات ساده، یکی با کلی محبت و مهربانی احوال پرسی کرده و جویا احوال شده یه جواب بی ربط یک کلمه ای براش می نویسم . 

عمیقا شرمنده ام از حس منفی که جوابام به افراد منتقل میکنه اما انگار مغز و کلوممم تو کلمات ممنونم و مرسی جا مونده .

 

 

 

 

​​​​​

  • شیرین مهرنیا

یکی از تجربه های

شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۸، ۰۵:۳۹ ب.ظ

 

 

یکی از تجربه های دردناک زندگی این است که فرد دلبسته آدمهای خاکستری شود. آدمهای خاکستری همیشه تو را در وضعیت تعلیق نگه می دارند: نه به تو دل می دهند و نه می گذارند که از آنها دل بکنی. تو را در میانه زمین و هوا معلق می خواهند. تا وقتی که تو را دل داده خود می یابند با تو سرد و با فاصله اند و تا احساس می کنند که از آنها دل می کنی با تو گرم و نزدیک می شوند- اما فقط تا آنجا که بدانند رشته را نمی گسلی و از چنگ شان نمی گریزی. به تو دل نمی دهند اما مانع دل کندت می شوند.
بعضی از این آدم های خاکستری خودشان بلاتکلیف و معلق اند، یعنی تکلیف خودشان را با خودشان نمی دانند، و این سردرگمی و پادرهوایی را در روابط عاطفی شان با تو بازمی تابانند. گاهی هم دچار نوعی بیماری روانی اند- ملغمه آشفته ای از عدم اعتماد به نفس و اعتماد به نفس مفرط. یعنی چندان به خود اعتماد به نفس دارند که تو را مفتون خود کنند، اما چندان به خود بی اعتمادند که به محبت ات پاسخ درخور بدهند. تو را در فضای خاکستری رابطه معلق نگه می دارند تا شهد عشقی را که نثارشان می کنی بمکند، اما چیزی از جان شان برایت مایه نگذارند.
آدمهای خاکستری خواسته یا ناخواسته تمام خون عاطفه ات را می نوشند اما بر مرده ات فاتحه هم نمی خوانند. لحظه های تلخ زندگی شان را با تو تقسیم می کنند، اما خوشی های شان را با دیگران شریک می شوند. با جذابیت های شان آرام آرام به دورت تار می تنند، و تا به خود می آیی خود را گرفتار دام شان می یابی. ته دل می دانی که شهدت را می نوشند و تفاله ات را تف می کنند، اما برای بی مهرهایشان مدام بهانه می تراشی. می دانی که وضعیت هرگز بهتر نمی شود، اما مدام برای آنها عذر و برای خودت امیدهای واهی می تراشی. آنقدر می مانی تا بپوسی.
عشق آدم را آسیب پذیر می کند، و آدمهای خاکستری دقیقا از همان نقطه آسیب پذیر است که دست شان را تا آرنج در قلبت فرو می کنند. این رابطه ها عشق نیست، بیماری است- نوعی اعتیاد ویرانگر است. و اگر کسی در این دام بلا افتاد باید هوار بزند و از دیگران برای نجات جان اش کمک بخواهد. هرچه بیشتر در این دام بمانی، گرفتارتر می شوی. از آدمهای خاکستری باید مثل طاعون گریخت.

دکتر آرش نراقی


ته نوشت : ارسالی توسط دوستی 

 

 

  • شیرین مهرنیا

لاغر می شویم

شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۰۴ ق.ظ

 

 

رکورد زدم، وزنم در بالاترین حد تجربه زندگی ام است و سفت و سخت رژیم و کمی ورزش را شروع کردم . 

آدم وقتی حالش خوب نباشد خودش را ول میکند. فکرش ، بدنش ، احساساتش، کینه اش را ....

 

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

عزادار نیستم

شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۵۵ ق.ظ

 

 

شمال بودیم و هر صبح بابا اصرار داشت با هم بریم کوه می دونستم میخواد باهام صحبت کنه . یک روز صبح تسلیم شدم و کشان کشان بردتم کوه و گفت چقدر این حال را میخواهی ادامه دهی؟ گفتم کدام حال ؟ گفت عزاداری را؟ تو چند سالت است که چشم از فردا ببندی؟ گفتم عزادارم اما فکر آینده ام هستم. مطمئن باش چشم از دنیا و آینده نبستم اما عزادارم. حرفم را قبول کرد.
از فردایش دیگر اصرار نکرد کوه برویم.
و
من به او اثبات کردم به فکر آینده ام هستم.
امید دارم هر روز که می بوسمش یادش باشد در خمار غم هم من از آینده ناامید نیستم هر چند می دانم چاره ای برای ما وجود ندارد.

 

 

  • شیرین مهرنیا

گره

جمعه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۳۵ ب.ظ

 

 

دلم می خواد فرصت یا بهتر بگم امکان صحبت با بعضی از آدمهای زندگیمو داشتم تا گره های دلم وا شه.

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

کرونا جان می گیرد

پنجشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۱۴ ب.ظ

 

 

خبر می آید از آنان که رفته اند. چهره های خندانی که دیگر نیستند و بهت جا برای بغض نمی گزارد. 

چه بر سرمان دارد می آید ؟

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

گریه لازم

پنجشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۱۲ ب.ظ

 

 

فکر می کنم این روزها یک گریه اساسی به خودم بدهکارم .

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

دل تنگ ی اشک

سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۱۳ ب.ظ

 

 

دل تنگی، اشک را مهمان آدمی می کند.

 

 

 

​​​​​

  • شیرین مهرنیا

گوش شنوا

سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۸، ۰۸:۲۷ ب.ظ

 

 

پدرم را، حال خوب پدرم را، صدایش را، حرف زدنش را یادم رفته است. دوست دارم آدمها از پدرم برایم بگویند. گوش شنوا دارم برای شنیدن از او .

 

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا

در وجود

سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۰۹ ق.ظ

 

 

در وجود هر کدام از ما قسمتهایی هست که نمی شناسیمشون و در مواجه با آدمها یا با قرار گرفتن در موقعیت های مختلف ممکنه یکهو اون قسمت رو ببینیم و بشناسیم و شوکه بشیم .

 

 

 

 

 

 

  • شیرین مهرنیا